اولین آتلیه بهراد مامان در یکسالگی....
سلام به دوستای خوبم که حساااااااااااااابی از روی همشون شرمندم و خجالت می کشم و بابت تاخیر این روز ها باور کنید که شرمندم و اما احوالات ما در این روز ها که جونم براتون بگه که کلی واسه چیز های مختلف سرم شلوغ بود و اصلا واسه نت اومدن وقتی نداشتم و تو این روزهای قشنگ تولد پسر قشنگم رو پشت سر گذاشتم اما باید بگم که هنوز تولدی نگرفتم چون هم تو ایام فاطمیه بود و هم تازه جشن دندونی داشتیم واسه همین هم گذاشتیم برای چند وقت دیگه که یکم سرمون خلوت شه و اما یه خبر جالب و با مزه که واسه من یکی که خیلیییییییییییییییییییییی جالب انگیز بود و این ماجرا بر می گرده به یک هفته قبل عید که تصمیم گرفتم وروجکم رو ببرم آتلیه و غروب با آقای همسر بردیمش خلاصه بعد کل...
نویسنده :
♥مامان فاطمه♥
23:28